کد مطلب:234557 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:301

ماهیت معجزه چیست؟
معجزه نشانی است كه به دور از عادت معمول بشری پدید می آید، به گونه ای كه پیش از آن حادثه ای شبیه این عمل اتفاق نیفتاده است، نه تنها چیزی بر آن غلبه نمی كند، بلكه هیچ چیز معادل آن نیست. معجزه عملی عادی نیست، در عین حال نامعقول هم نیست، از این جهت كه علت ایجابی نداشته باشد یا میان معجزه و آن علت ارتباط ضروری نباشد، بلكه هم معجزه علت خاصی دارد، هم میان وقوع آن و علتش رابطه ضروری هست. چون قانون كلی علیت در تمامی جهان هستی

حكم فرماست و هر موجودی كه وجودش عین ذاتش نباشد، معلول است و نیازمند به علت دیگری غیر از خودش (چنان كه از مولایمان حضرت رضا علیه السلام در مباحث پیشین گذشت). از این رو چیزی كه وجودش عین ذاتش نیست و در وجود یافتن به غیر نیازمند است، معقول نیست كه بدون علت وجود پیدا كند.

اما از آنجا كه اصل علیت و قانون نیازمندی معلول به علت برگرفته از حس نبوده، بلكه ریشه در عقل دارد چنانكه ابن سینا در كتاب «شفاء» خود چنین آورده است: «درك رابطه ی علیت میان دو موجود كه علت و معلول هستند، به عهده حس نبوده، بلكه عقل مدرك حقیقی قانون علیت است، یعنی اگر دو موجود در كنار یكدیگر باشند، تنها چیزی كه حس درك می كند، همراهی آن دو است، ولی این گونه نیست كه هر گاه دو چیز همراه یكدیگر باشند، یكی علت دیگری باشد. ممكن است موارد



[ صفحه 172]



زیادی اتفاق افتد كه حس و تجربه دو موجود را در كنار هم بیابد و این امر نفس آدمی را به رابطه علیت میان آن دو قانع سازد، ولی این اقناع معتبر نیست». [1] .

از این رو اگر حس موجودی را در كنار موجود دیگر بیابد، كه صدور یكی از دیگری متعارف نباشد، نیز اگر حس دو موجود را از یكدیگر متمایز دریابد كه انفكاك آن دو از یكدیگر معمول نیست، در هر دو حالت نوعی خرق عادت صورت گرفته، امری خلاف معمول رخ داده است، ولی قانون علیت نقض نشده است. حق یافتن علیت میان دو موجود به واسطه عقل صورت می گیرد و حس نمی تواند یافته های عقلانی را نقض كنند.

چنان كه درك قانون امتناع ترجیح بدون مرجح، عقلی است و با یافته های حس نقض نمی شود كه انسان در حال فرار یكی از دو طرف را بدون ملاحظه مرجحی می گزیند. زیرا در تمامی موارد برهان عقلی اقامه می شود كه هیچ معلولی بدون علت پدید نمی آید، چنان كه هیچ معلولی از غیر علت اصلی خود صادر نمی شود. بنابراین هر موجودی كه وجودش عین ذات او نباشد، باید به علت ویژه ی خود مستند باشد و آن علت ویژه نیز به موجودی منتهی می شود كه وجودش عین ذاتش باشد و این موجود كسی نیست جز خداوند سبحان كه آفریننده هر چیز است.

اما موجوداتی كه به خرق عادت پدید می آیند، امور علمی هستند كه دانشمندان را به كرنش وا می دارند و دو نوع هستند:

1. دارای یك شیوه ی فكری است كه آموختنی است. این قسم از امور خارق العاده مبادی خاص ذهنی دارند كه ذهن آدمی توان درك و تحلیل و تجزیه و تركیب آنها را دارد، به گونه ای كه می تواند از مجموع این مبادی امر خارق العاده ای را استنتاج كند، مانند سحر و جادو و طلسم و شعبده و... كه همواره با شیوه ی فكری خاص خود یاد گرفتنی هستند و روش آن را بعضی از انسانها به بعض دیگر آموزش می دهند؛ هر



[ صفحه 173]



كه اهل این امور خارق العاده باشد، براساس طرز تفكر خود عمل می كند.

2. این امور خارق العاده همان علوم لدنی هستند كه مبدأ آن نفس های پاك برخی از انسانها است كه خداوند پلیدی را از آنان زدوده است و به زیباترین شكل، نفس آنان را پاك گردانیده است. در این حالت به هیچ وجه شیوه فكری آموختنی، بلكه این نوع امور خارق العاده، فرآورده مكاشفات درونی است كه بعضی اولیای خدا از بعض دیگر به ارث می برند.

از ویژگیهای این قسم امور خارق العاده آن بی مانندی است كه چیزی شبیه آنها نیست تا با آنها معارضه كند و امری نیرومندتر از این امور نیست تا در میدان مبارزه طلبی بتواند بر این امور خارق العاده چیره شود. چون تحقق این امور به اذن خدای واحد قهار است. آری تحقق همه امور در خارج، به اذن خدای تعالی است، ولی معجزات تنها از بنده ای سر می زند كه به جهت دستیابی به مقام قرب نوافل، خداوند سبحان در چشم و گوش و دست او حضور می یابد، به گونه ای كه چشم و گوش و دست او چشم و گوش و دست خداوند است....

[اشاره به حدیث مشهور «عبدی اطعنی اجعلك مثلی... كنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و...] از این جهت كارهای این انسان الهی نه تنها ضدی ندارد كه بر آن غلبه كند، بلكه مانند نیز ندارد؛ چنان كه خدای متعالی می فرماید: (كتب الله لأغلبن أنا و رسلی) [2] و (إن ینصركم الله فلاغالب لكم) [3] و (و الله غالب علی أمره و لكن أكثر الناس لا یعلمون). [4] .

صدور معجزه از ناحیه ی ولی خداوند و به اذن او، صرفا زمینه ای برای هدایت انسانها به سوی فلاح و رستگاری است. زیرا خداوند سبحان و اولیای مقرب او تنها



[ صفحه 174]



خواهان حق هستند. در حالی كه دیگر امور عجیب و غریب كه از متخصصان مربوط صادر می شود، از جهت مبدأ مادی و صوری، یعنی ابزار عمل و شكل آن شبیه معجزه است، ولی از حیث فاعل عمل و هدف آن هیچ شباهتی به معجزه ندارد. زیرا فاعل معجزه جان پاك انسانی است كه مقرب خداوند سبحان است. این تقرب تنها از راه نافله هایی تحقق یافته است كه سبب می شوند خداوند سبحان دیده و گوش و دست آنان شود. همان خدایی كه در نهایت علو خود، به بندگان مقرب و پاك نزدیك است، و در نهایت نزدیكی به بندگان خود، بلند مرتبه است. هدف معجزه نیز رستگاری آدمیان است و نهایت رستگاری آنان دیدار خدا، ولی سحر و جادو كه از علوم غریبه هستند، به دست كسانی تحقق می پذیرد كه غالبا انسانهایی شریر و بدسرشت هستند. همچنان كه هدف این امور نیز آلودگی های زندگی دنیایی، همچون ایجاد جدایی میان زن و شوهر و فتنه زایی و بستن راه خدا و اموری از این دست است. در عالم تكوین كه خداوند هیچ چیز را در آن فروگذار نكرده است، معجزات به سان آیات محكم و «ام الكتاب» هستند و سحر و جادو به سان متشابهاتند كه برای اثبات حقانیت و صحت آنها، باید به معجزه برگردانده شوند كه در حقیقت «ام الكتاب» جهان تكوین است.

پس تعریف معجزه روشن شد؛ امری كه از طریق علل و مبادی چهار گانه خود، یعنی علل مادی و صوری و فاعلی و غایی پدید می آید، بدین بیان كه معجزه امری معقول و ناشناخته است كه بر خلاف عادت معمول بشری رخ می دهد، ولی بر خلاف نظام علیت نیست. این، بهترین تعریف است كه می توان برای معجزه گفت، چون با این تعریف مباحث پیشین در مبحث نبوت تأیید، و مباحث آینده نیز معنا دار می شود.

بطور كلی امور خارق العاده دارای این اقسام است:

1. معجزه كه ویژه پیامبران است.



[ صفحه 175]



2. كرامت كه از آن اولیا خداست.

3. معونت كه ویژه مؤمنان عامی است.

4. اهانت كه از متنبیان و مدعیان دروغین پیامبری اند؛ مانند «مسیلمه كذاب» و دیگران كه با ادعای دروغین نبوت و با اعمال ناشایست، خود را به خواری كشاندند. تفصیل و بررسی دقیق اقسام چهارگانه در محل خود آمده است.

از آنچه گذشت، این مطالب روشن می گردد:

1. اساسا معجزه یك نشانه ای است كه بر خلاف امور عادی بشری رخ می دهد، ولی به قانون علیت آسیب نمی زند، زیرا با اسباب ویژه خود تحقق می یابد. همچنین معجزه امری ناشناخته و غیر متعارف است، ولی هرگز نامعقول و نابخردانه نیست.

2. نظام علیت كه بر موجودات عالم حاكمیت دارد، یك امر محسوس نیست كه بتوان به وسیله ادله حسی بر آن دلیل آورد یا حس و تجربه توان آن را داشته باشند كه این قانون را نقض كند، بلكه این قانون را فقط عقل می فهمد.

3. تأثیر معجزه علمی (همچون قرآن) برای خواص مردم بسیار بیشتر است؛ چنان كه معجزات عملی (همچون تبدیل شدن عصا به اژدها) برای عامه مردم سود مندتر است.

4. معجزه بر خلاف دیگر امور خارق عادت، مانند سحر و علوم غریبه كه روش فكری خاص دارند، شیوه فكری ندارد و هرگز آموختنی نیست.

5. تفاوت معجزه با دیگر امور خارق عادت در این است كه همراه هر معجزه ای، ادعای نبوت و رسالت است. همچنین پیامبری كه به اذن خداوند معجزه در دستان او جریان می یابد، در كنار هر معجزه ای مبارز می طلبد؛ یعنی از مردم می خواهد كه اگر می توانند عملی مانند معجزه او انجام دهند.

6. تفاوت دیگر معجزه با امور خارق العاده در علل فاعلی و غایی معجزه است، گر چه ممكن است از جهت ابزار مادی یا شكل آن با امور خارق العاده دیگر مشترك



[ صفحه 176]



باشد. همچون تبدیل شدن عصا به ماری كه حركت می كند. در این مورد عمل حضرت موسای كلیم با آنچه ساحران انجام دادند، مشترك بود. زیرا افعال ساحران نیز سبب شد كه چشمان مردم از حیرت گشوده شود و ترس برآنان چیره گردد، نیز چنان ساحرانه عمل می كردند كه به خیال مردم ریسمانها و چوبدستی های آنها همچون مارهایی در حال حركت بود.

7. هیچ عملی شبیه معجزه نیست و هیچ عملی بر معجزات الهی غالب نمی شود، بر خلاف دیگر امور خارق العاده كه هم نظیر دارد، هم میان آنها رابطه غالب و مغلوب حاكم است.

8. معجزه نشان محكم خداست كه دیگر امور خارق العاده به عنوان متشابهات به آن ارجاع داده می شود.


[1] الحيات، شفاء، ص8، فصل اول از مقاله اول.

[2] سوره ي مجادله، آيه ي 21.

[3] سوره ي آل عمران، آيه ي 160.

[4] سوره ي يوسف، آيه ي 21.